نگاهی به رمان «هشت و چهلوچهار» منتقد: مسعود عباسزاده منتشرشده در تاریخ ١٩ آبان ١٣٩٥ جامعهی خبری تحلیلی الف ساعت قدی هریتیج را که از مغازه برده بود خانه، پدرش آمده بود به خوابش. گفته بود «این ساعت یه تیکه از هویت اون مغازه ست، چرا بردیش؟» نیاسان گفته بود«برای این که باید جاش امن […]
بازخوانی یک گفتوگو | قید قد کشیدن را زدهایم
متن کامل گفتوگوی خبرگزاری ایلنا با کاوه فولادینسب در بهمن ۹۴ گفتوگوکننده: نوا ذاکری ♦ کتاب «بئاتریس و ویرژیل»، دومین ترجمهی مشترک شما و خانم «مریم کهنسال نودهی» است. مترجم در ترجمهی مشترک با چه مسائل و معضلاتی روبهروست؟ ترجمهی مشترک چقدر میتواند در کیفیت و سرعت کار تأثیرگذار باشد؟ نمیدانم دیگرانی که باهم متنی […]
پیشنهاد نوروزی قباد آذرآیین: مجموعهی چهار جلدی «حرفه: داستان نویس»
حرفه؛ داستاننویس چهارگانه «حرفه: داستاننویس» نوشته فرانک ای. دیکسون و ساندرا اسمیت (ترجمه کاوه فولادینسب و مریم کهنسالنودهی، نشر چشمه) حالا دیگر باید جای خودش را در قفسههای کتابخانه هر داستاننویسی بازکرده باشد؛ کتاب ارزشمندی که جایش در میان کتابهای مربوط به نظریهها و مبانی و ویرایش داستان ما خالی بود. مولفان کتاب، خود از […]
—
زیادی دیر نشده باشد.
یادداشت اسدالله امرایی بر کتاب «هشت و چهل و چهار»
«چند ماه اول نامزديمان بسيار پرتلاطم بود. در طول اين مدت، من مدام دستخوش ابراز عشقها، انتظارات و حتي تعصبات و حسادتهايش بودم. رنجآورتر از همه وقتي بود كه شروع كرد به درگير شدن با مادرم. به نظر او من بيش از حد تابع مادرم بودم و او چنين رقيبي را تحمل نميكرد. به ويژه […]