سلام آقای سناپور عزیز وقتتان به خیر. «دود»تان باعث شد -بعد از مدتها- لذت شیرینِ یکنفس خواندن رمانی فارسی را دوباره تجربه کنم؛ لذت متن… از آن مدلهایی که کلمهها مستت میکنند و واژهبهواژه که از مقابل چشمهایت میگذرند، انگار مستتر میشوی و سرخوشتر، از این که میبینی جادوی کلمهها -گرچه این روزها کمیاب شده- […]
Archives for دسامبر 2014
سلام کتاب – ۱۷۱ (یک، دو، سه… تا نوشتن)
هالی برنت / کاوه فولادینسب اولین راه برای اینکه ببینید داستانی دارید یا نه، این است که ببینید آیا میتوانید در ایدهتان یک انفجار پیدا کنید یا نه. این انفجار ممکن است بیصدا باشد، با تأخیر اتفاق بیفتد یا بسیار ویرانگر باشد. فرقی نمیکند. بههرحال باید جایی در شروع، میانه یا پایان داستان انفجاری رخ […]
سلام کتاب – ۱۷۰ (ماتریس روابط مبتذل)
دون کورلئونه اگر میتوانست از پنجره اتاقش نگاهی به بیرون بیندازد، بعد بیاید بنشیند پشت میزش، با چهار انگشت روی آن ضرب بگیرد و پس از سکوتی طولانی بگوید «بهش پیشنهادی میدم که نتونه ردش کنه»، دلیلش این بود که هم قدرت داشت، هم ثروت. اینطوریها بود که رییس مافیا بود. مافیا انباشت قدرت و […]