بارها از دوستان داستاننویسم یا از هنرجوهای کارگاههایم شنیدهام که «اینروزا انقدر سرم شلوغه که اصلا فرصت خوندن و نوشتن ندارم.» درست و حسابی معنای این جمله را نمیفهمم. وقتی کسی این جمله را (در توجیه کمکاریاش) میگوید، بهش میگویم «مهم نیست که چی فکر میکنی. یا چی تصور میکنی. یه کاغذ بردار، برنامهی روزانهت […]
Archives for می 2015
سلام کتاب ۱۸۶ / سفر به گذشته
ماریانا پریهتو / کاوه فولادی نسب فرانسواز ساگان در داستان کوتاهش با نام «کمک یا چیزی مثل این« که در مجله ووگ منتشر شده، نمونه خوبی از ارائه هوشمندانه اطلاعات لازم را به ما نشان میدهد. «آن بهار ما در نرماندی بودیم و در خانهای مجلل زندگی میکردیم، حتی مجللتر از سابق؛ به خاطر اینکه […]
سلام کتاب – ۱۸۶ (به آفتاب، سلامی دوباره)
۱. بیستوهشتمین دورهی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران چهارشنبهی این هفته کارش را شروع میکند. نمایشگاه کتاب تهران بیشتر از آن که «نمایشگاه» کتاب باشد، «فروشگاه» بزرگی است که به ناشران ایرانی (که بسیاریشان مغازهی کتابفروشی ندارند) اجازه و امکان عرضهی مستقیم آثارشان را میدهد. بد هم نیست؛ به هر حال برای انسانهای شریفی که در […]