اولین بار چیزی حدود یکسالونیم پیش بود که شنیدم… جمع کوچکی بود از دوستان نویسنده و شاعر و روزنامهنگار. یکی گفت «فلانی برای یه مصاحبه و دوتا یادداشت، دو تومن از فلانی گرفته.» (منظورش دومیلیون تومان بود.) فلانی اولی روزنامهنگار ادبی بود و فلانی دوم داستاننویس. یکی از رفقا گفت «اون کارش همینه.» یکی دیگر […]
Archives for ژوئن 2015
سلام کتاب ۱۸۹ / فرود مطمئن
بدترین اتفاقی که برای یک داستان ممکن است رخ دهد، این است که شروع و میانهای خوب یا حتی درخشان داشته باشد و پایانبندیای ضعیف. چنین داستانی یک ورشکستگی کامل است. و چنان خشمی در مخاطب برمیانگیزد که ممکن است دیگر هرگز سراغ اثری از نویسندهی آن داستان نرود. پایانبندی ضعیف مثل لایهای از زنگار […]