کاوه فولادی نسب

وبسایت شخصی کاوه فولادی نسب

  • کاوه فولادی نسب
  • یادداشت‌ها، مقاله‌ها و داستان‌ها
  • آثار
  • اخبار
  • گفت‌وگو
  • صدای دیگران
  • کارگاه داستان
    • جمع‌خوانی
    • داستان غیر ایرانی
    • داستان ایرانی
  • شناسنامه
  • Facebook
  • Instagram
کانال تلگرام

طراحی توسط وبرنو

بوی خوش عید

۱۴ اسفند ۱۳۹۶

شماره‌ی سیزدهم ستون هفتگی «متن در حاشیه»، منتشرشده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۳۹۶ در روزنامه‌ی اعتماد


اسفند دارد به میانه‌هایش می‌رسد و دوباره خیابان‌ها بوی عید می‌گیرد؛ بوی نوروز. ما هم دستی به سر و روی خودمان و خانه‌های‌مان و خاطره‌های‌مان می‌کشیم و سعی می‌کنیم کثیفی‌ها و زشتی‌ها را بزداییم. کاش بشود سال نو را بدون کدورت و کینه شروع کرد. کاش هیچ پدر و مادری در نوروز، چشم‌به‌راه و چشم‌به‌در نمانند. کاش سنت‌های زیبای نوروز را پاس بداریم و قدرشان را بدانیم و حواس‌مان که آدم بی‌سنتْ آدم بی‌ریشه است. و البته در کنار این پاسداشت بد نیست گوشه‌چشمی هم به این مساله داشته باشیم که گاهی لازم است بعضی سنت‌ها اصلاح و به‌روز، و با متقضیات زمانه و زمینه هماهنگ شوند. آیین نوروز کلی مناسک دارد. بعضی‌های‌شان، مثل رفتن به دست‌بوسی بزرگ‌ترها و دیدوبازدید با اقوام و دوستان و خانه‌تکانی، چنان محتوایی دارند که به نظر نمی‌رسد هیچ‌وقت کهنه شوند. اما در قبال بعضی‌های دیگرشان -مثل حبس کردن ماهی‌قرمزها توی تنگ و سبز کردن دانه‌های غذایی- می‌شود چشم‌ها را شست و جور دیگر دید. بچه که بودم (شش‌هفت سالم بود) دوستِ همسایه‌ای داشتم که پدرش در جنگ اسیر شده بود (و البته خوشبختانه بعدها جزو آزادگان سرفرازی بود که خندان به میهن بازگشت). یادم هست نوروز که می‌شد به ماهی‌های توی تنگ نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم پدر دوستم هم یک چنین حال‌و‌روزی دارد: اسیر در قفسی کوچک؛ جوری که هر آن ممکن است نفس آدم بند بیاد. حالا هم چند سالی است نزدیک عید که می‌شود، آمار و ارقام را دنبال می‌کنم. طبق معمول این مملکت دقیق نیستند. اما حد و حدودی دارند که قابل استناد است؛ مثلا می‌گویند در کشور برای سبزه‌های سر سفره‌های هفت‌سین، بین چهارهزار تا پنج‌هزار تن گندم مصرف می‌شود. بله، می‌شود این سبزه‌ها را در سیزده‌به‌در به طبیعت پس بدهیم (و مراقب نظافت طبیعت هم باشیم) و خیال خودمان را راحت کنیم که حواس‌مان به محیط‌زیست هم بوده. اما بد نیست به این هم فکر کنیم که با این میزان گندم، چندتا نان پخته می‌شود، چندتا هم‌وطن سیر می‌شوند، و چندتا لب می‌خندند… بله، باید هوای سنت‌ها را داشت، سفره‌ی هفت‌سین شناسنامه‌ی نوروز است، و آدم بی‌سنت آدم بی‌ریشه است. اما این هم خوب نیست که چنان بچسبیم به سنت‌ها که آیندگان به منطق‌مندی‌مان شک کنند. کشور ما دوران خشکسالی را سپری می‌کند، کشاورزی‌مان مشکل‌دار است و فقر روز‌به‌روز عمومی‌تر می‌شود. یافتن جایگزین‌هایی برای گندم و عدس کار سختی نیست؛ جوری که هم خردمندانه باشد و هم سنت‌ها و آیین‌هایی را که میراث‌دار و نگهبان‌شان هستیم، زنده نگه دارد. کمی خلاقیت، سنت‌ها را به‌روز، و تداوم حیات‌شان را تضمین می‌کند.


دریافت فایل پی.دی.اف این یادداشت از اینجا

گروه‌ها: اخبار, تازه‌ها, ستون‌های هفتگی, متن در حاشیه دسته‌‌ها: روزنامه‌ی اعتماد, سنت‌ها, کاوه فولادی‌نسب, محیط‌زیست, نوروز

تازه ها

امتناع آخرین معجزه بود

مغازه‌ی معجزه

فراموشی خود در سایه‌ی نگاه دیگری

باری بر دوش

درباره‌ی تغییر شخصیت‌ها در داستان «تعمیرکارِ» پرسیوال اورت

لینک کده

  • دوشنبه | گزیده جستارها و ...
  • ایبنا | خبرگزاری کتاب ایران
  • ایسنا | صفحه‌ی فرهنگ و هنر

پیشنهاد ما

درخت سیاست بار ندارد