«من میخواهم «من» خویش را محو کنم تا فقط رویدادها سخن بگویند. میخواهم بدانم واقعاً چه روی داده است.» (نقل به مضمون) این دو جمله را لئوپولد فون رانکه -مورخ آلمانی قرن نوزدهمی و از بنیانگذاران تاریخ مدرن- گفته است. روششناسی رانکه تا به امروز هم -علیرغم همه دیدگاهها مختلف و انتقادهایی که نسبت به […]
تأملات / ۵ امان از نگاه کلیشهای به کلیشه
اخیراً بعضی رفقا این ایده را مطرح کردهاند که برای معرفی ملیت مردم افغانستان، به جای واژه «افغانی» از واژه «افغانستانی» استفاده کنیم؛ مثل این است که به یک صرب بگوییم صربستانی یا به یک انگلیسی بگوییم انگلستانی. این که بهجای اصلاح ذهنیت نادرست موجود -که مبتنی است بر آپارتایدی درونیشده و ناسیونالیسمی خشن- واژه […]
تأملات / ۴ ناهمزمانی
اگر از من دربارهی سختیها یا -بهتر بگویم- نامرادیهای کار ِ نویسندگی در ایران بپرسند، پیش از جوابهای دیگرکلیشهشده و البته کماکان دردناکی مثل سانسور بیحسابوکتاب و سلیقهای، یا توزیع نامناسب کتاب و نرسیدنش به شهرستانهای همین ایران خودمان چه برسد به افغانستان و تاجیکستان ِفارسیزبان، یا فقدان ویراستاری حرفهای و درستودرمان یا دسترسی سخت […]
تأملات / ۳ پیشابقراطیانِ داستان و نقد
یدالله موقن در مقدمهای که بر ترجمهاش از «فلسفه روشنگری» ارنست کاسیرر نوشته، در ریشهیابی وجه تسمیه روشنگری قرن هجدهم میرسد به عصر روشنگری یونان باستان وشباهت اساسی رویکرد فلسفی و هستیشناسانه این دو دوره تاریخی را -که باعث شباهت نامگذاریشان شده- «بینش علمی و عقلی» حاکم بر روح آنها معرفی میکند. همانجاهاست که گریزی […]
تأملات / ۲ یک مقولهی پیشپاافتاده
سالها پیش -چهاردهپانزده سال پیش، وقتی من هنوز خیلی جوانتر از امروزم بودم و هنوز بهطور جدی وارد حرفهی نویسندگی نشده بودم- روزی یکی از ناشران قدیمی و خوشنام، که حالا از دنیا رفته -یادش گرامی- به من گفت: «نویسندهجماعت بهترین بازاریاب کار خودشه.» این را گفت و آخرین جرعهی چایش را سرکشید؛ جوری که […]
تأملات / ۱ زیر هجمه نشر
ششهفت سال پیش، یکی از دوستانم -وقتی اولین کتابش منتشر شد- به شوخی روی صفحه فیسبوکش نوشت: «اولوالعزم شدم رفت.» چنین حرفی آن روزها هنوز چیزی بود در حد شوخی و برای خنده. اما امروز اوضاعِ دیگری حکمفرماست؛ هجمه نشر، ولع کتابدار شدن. حالا مدتی است که به لطف ناشران (و اقتصاد آزاد مبتنی بر […]